|
پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:, :: 9:28 :: نويسنده : آشنا
من خدایی دارم که دراین نزدیکی است نه درآن بالاها! مهربان،خوب،قشنگ... چهره اش نورانی است گاه گاهی سخنی می گوید، بادل کوچک من، ساده ترازسخن ساده من اومرامی خواند،اومرامی فهمد اوهمه دردمرا می داند... یاداوذکرمن است،درغم ودرشادی چون به غم می نگرم، آن زمان رقص کنان می خندم... که خدایارمن است، که خدادرهمه جایادمن است اوخدایی است که همواره مرا می خواهد اومرا می خواند اوهمه دردمرامی داند... نظرات شما عزیزان:
|